حرف شهروند
حرف شهر وند👇👇👇
با سلام
من دهه شصتی هستم!
من پیتِ حلبی هم قد و قواره خودم را روی یخها به سوی شعبه نفت هُل داده ام
من از صدای ضد هوایی ها نترسیده ام، به وجد آمده ام و بیخیال روی پشتِ بام آبشاری از گلوله های نورانی را در آسمان تماشا کرده ام
من مدادِ سیاهِ “سوسمار”نشانم را آنقدر تراشیده ام که توی مُشتِ کوچکم جا شده و باز هم دست از سرش بر نداشته ام
من توی دفترِ کاهی مشق نوشته ام
من شبهایِ “وفات”ِ زیادی به عکسِ سیاه و سفیدِ آن منارهِ مسجد (توی تلویزیون) زُل زده ام و ناله تکرار شونده نِیِ عزا را تا آخرِ شب گوش داده ام
من خیلی از شبها که برق رفته است شمع روشن کرده ام!
و دزدکی اشکِ شمع را توی پیاله آب چکانده ام تا “بِسیرَد ”
من در سرمایِ زمستان لرزیده ام ,توی حیاطِ مدرسه
من ویدئو را “قایمکی” دیده ام
من نوارِ کاست را جاسازی کرده ام ! نواری که صدایِ”معین” رویَش ضبط شده بود ,با کلی خش خش و تق و توق !
من در عزایی چهل روزِه بوده ام ! چهل روز قرآن شنیده ام !
مدام من کارتونِ سانسور شده دیده ام بارها و بارها !
من خیلی شبها جلویِ تلویزیون خوابم برده در انتظارِ تمام شدن سخنرانیهاِی پر از جمله هایِ بی سر و ته , تا فیلمِ سینمایی ببینم
من با جنگ , ترس, تحریم , غم , شعار , کمبود , عقده , زور , ریا, بلندگو , کوپن , دروغ و حسرت و فیلترینگ، بزرگ شده ام و دارم پیر میشوم !
نگذارید دهه نودی ها هم این ها را تجربه کند
شهروند
عصر گناباد
@asregonabad97
وب سایت
http://asregonabad.ir