فمینیسم والزامات
💥فمینیسم و الزامات
نویسنده :#حسین ثقفی
اوایل قرن نوزدهم،نویسندگان چون جین آستن و جرج الیوت در نوشته های خود از دردها ،رنج ها و مشڪلات بانوان سخن گفتند و عملا شعله جریان فمینیست را روشن نمودند.
بدون تردید #فمینیست ، درابتدا جنبشی اجتماعی برای فراچنگ آوردن حقوقی برای زنان بودند و در گذر تاریخی خود است ڪه رنگ های متنوع سیاسی می یابد.
🔹آنچه مهم است گذر دنیا از سنت به سمت مدرنیته بود ڪه سبب بروز اندیشه برابری حقوق زن و مرد هم شد.
بنابراین جنبش فمینیست در ابتدا ، پیش از آن ڪه رویڪرد اجتماعی داشته باشد،جدالی با سنت برقرار ڪرد و خواست تا حد ممڪن از سیطره رسومات و قوانین ڪهن ،پیڪرخود را خارج ڪند و درهوای تجددگرایی تنفس نماید.
بعد از این بود ڪه در عصر #مدرنیته فمینیست وحقوق زنان معناهای متنوع اجتماعی وسیاسی بخود می گیرد.
🔹در گذر از سنت ها،زنان ڪوشیدند تا سهمی از این عبور رابه خود اختصاص دهند ڪه بیشتر جنبه ظاهری داشت و پوشش و حجاب نمونه ای از آن بود و پس از آن حق مالڪیت.
🔹در دوره مدرنیته و اواخر قرن نوزدهم و درادامه قرن بیستم و بیست ویڪم تحول شڪوهمندی در نظام اندیشگی زنان در حوزه فمینیسم روی داد.
زنان با برخورداری از حق رأی توانستند ،ایفاگر نقش های اجتماعی تلقی شوند و با تاسیس نهادهای اجتماعی،فرهنگی وسیاسی ڪوشیدند تا همسو با مردان به ایفای نقش اجتماعی بپردازند. ولیڪن طفل نوپای فمینیسم به علت عدم تغذیه فڪری مناسب ،اندامش به نحو موزونی رشد نیافت و نتوانست از پس این قرون،جسمی تڪامل یافته، به جهان تحویل دهد ڪه در ادامه به اهم دلایل آن می پردازیم:
-جریان اجتماعی فمینیسم در ابتدای نوزایی خود، نتوانست چهارچوب قانونی مدونی برای حقوق زنان و البته اقناع مردان پی ریزی نماید وبیشتر چیزی از جنس هیجان بود تا معیارهایی برای برابری.
مساوات حقوق زن ومرد چنان ڪلی بود ڪه گیجی اجتماعی برای همه طیف های اجتماعی ایجاد ڪرد و زنان ڪه سالیان سال در حبس پوشش وحجاب بودند ،فمینیسم را مجالی برای برهنگی یافتند واین سبب توسعه تجاوز و ستم مردان بر آنان شد ڪه ابزار شدگی آنان را بیش از پیش تقویت ڪرد تا جایی ڪه تولد فرزند هایی با هویت های معجول یڪی از پیامدهای آن بود و مرگ اخلاق را دامن زد.
-دیگر این ڪه،برای تحدید ظلم مردان نسبت به زنان تدبیری صورت نگرفته بود و بنابراین،مردان هم چنان افسار گسیخته مانعی جدی برای بازیگری نقش های اجتماعی زنان محسوب می شدند، به حدی ڪه انرژی زنان را چنان می گرفتند، ڪه آنان ڪمتر می توانستند در مسولیت های اجتماعی خود موفق شوند،
-سوم این ڪه جنبش فمینیستی ،نتوانست زن را خارج از مقوله جنسیتی به جهانیان معرفی ڪند و هم چنان او به عنوان جنس دوم مورد توجه بود و همین نگاه جنسیتی موجب می شد ڪه در انجام فعالیت هایش مورد ستم قرار گیرد و البته نتواند استعداد وتوان واقعی خود را محقق نماید،
-نڪته چهارم این ڪه، جهان نتوانست در تفویض نقش های اجتماعی متناسب با ظرفیت های درونی زنان بهره ببرد و همین امر موجب شد تا در خیلی از ڪشور ها مجددا ،مردان خود را “قوامون علی النساء” بدانند و تا حد امڪان با سرڪوبگری زنان ،آنان را به ڪنج منزل هایشان هدایت ڪنند و با پوزخندی تڪبرگرایانه ،زن را در همان چمبر زنانگی خود،محبوس نمایند.
✅در پایان باید گفت:به علت رشد شدید جوامع و حرڪت علوم انسانی به سمت تعریف های جدیدی از نقش های اجتماعی زنان ومردان،باید تحولی در دیدگاه های تصمیم گیران و سیاستمدران اتفاق بیفتد تا با رفع انحصاراجتماعی وفرهنگی از مردان به سوی زن باوری پیش روند و با فهم درست از توانایی های درونی زنان،بستر فعالیتی مناسبی را برای آنان در جوامع، ایجادڪنند تا زن بدون هراس از جنسیت خود و با قوانین حمایتی لازم در این خصوص،بتواند علاوه بر بروز استعدادهایش،به خود باوری فردی واجتماعی دست یابد و به این هدف بزرگ دست یابد ڪه او در این دنیا تنها نقشش فرزند آوری نیست بلڪه در ڪنار این وظیفه مهم می تواند در تولید مدنیت،فرهنگ و تحول سهیم باشد و در تمام دستگاه های حاڪمیتی، ضمن حضور #آگاهانه، به حقوق واقعی خویش دست یابد، ڪه این حضور هرگز به معنای محدودیت مردان در ڪسب مسئولیت های اجتماعی نیست ،بلڪه او می تواند همسو با مردان ونه درڪنارمردان به ایفای نقش فردی واجتماعی خود به بهترین وجهی اقدام نماید.
🔹بدون شڪ اگر چنین استحاله ای در فڪر وروح دستگاه های اجرایی بوجود آید ،می توان شاهد تحولات ارزشمندی در زمینه فرهنگ وسیاست واقتصاد بود و آوارگی اجتماعی زنان را بسامان نمود تا ضمن تڪریم ارزشهای وجودی وی،بتواند با خودباوری و #خودیاری در مرزهایی فراتراز منزل و شهرو ڪشورش موثر واقع شود.
حسین ثقفی
عصر گناباد
@asregonabad97
وب سایت
http://asregonabad.ir
@paigahkabarasre
https://eitaa.com/gonabad97