عصری باد خیز می رسد…
بررسی و تدوین: آسیه داوری بیلندی
سوگنامه عاشورا در مجموعه عکس “عصری بادخیز می رسد” اثر آرش امیری
کاربرد عکاسی در زندگی روز مره را می توان در زندگی و رشد جسمی و روحی جست و جو کرد. این طور برداشت می شود که مردم عکاسی را در زمان های تغییر سریع در زندگی شان به کار می گیرند، در این زمان ها عکس به روشنی بیان کننده آرزوی نگاه داشتن زمان است تا فرصتی بیشتر برای تثبیت تجربه لحظه ای فراهم کند که در شرایط معمول به سرعت می گذرد. در این زمان ها دوربین لحظات دیدار، جدایی و تجدید دیدار، سوگ و… را ثبت می کند تا کمکی برای حافظه تصویری باشد و به صورت خاطره و حسی نوستالوژیک درآید.
فرض کنیم به عکس کسی مینگریم که بوده است. بارت در دریافت “این، دیگر، نیست” به سرگیجه ناشی از کشف رابطه “هستی و زمان” دچار میشود که حداقل برای لحظاتی برهم زننده تعادل و منطق آگاهی بشری است. آگاهی که میداند یک هستی فناپذیر دارد و برخلاف زمانی بودنش و آگاهی عقلانیش از این امر، قادر به هضم آن نیست؛ آیا این همان لحظه کشفِ آگاهیِ بشری به تمنای جاودانگیاش نیست؟!
بارت معتقد است سوگواری برای کسی، خود، به معنای مواجهه فرد با مرگ است.
آرش امیری در نمایشگاه عکس “عصری که باد می خیزد” از رهگذر ثبت سوگواری های عاشورایی به زعم خود سعی در کشف چنان رابطه ای بین “هستی و زمان” و ثبت نوستالژیک آن و توجه به جاودانگی از رهگذر پرداختن به سوگ دارد.
آرش امیری گاه در دل آیین های اصلی سوگواری و گاه در حواشی مراسم شاتر می زند. در هر صورت به نمادهای مراسم در ارایه مفاهیم بصری توجه دارد. او با تیز بینی، استفاده از سایه های موجود و سایر عناصر صحنه را شکل می دهد. هنرمند آگاه است که پرتره نگاری در محرم می تواند معرف جذابیت و شکل مراسم باشد و با ثبت پرتره های متنوع و متعدد در موقعیت های متفاوت وجه مردم شناسی و جامعه شناسی نیز بگیرد. دور و نزدیک شدن به سوژه ها، برای خلق یک تصویر داستانی یا احساسی زیبا، ارتباط چشمی مستقیم عکاس با پرتره یا ارتباط چشمی بین پرتره ها در موقعیت های مختلف هریک در تاثیر تصویر بر بیننده تفاوت ایجاد کرده است. هنرمند سرعت شاترهای مختلف را آزموده تا سوژه متحرک انسانی و غیر انسانی را فریز (ثابت) کند یا با کش دار کردن و نمایش ردحرکت سوژه ها به پویاتر شدن و چشم نوازی تصویر مدد رساند. در ترکیب بندی ها نیز با کاربست قانون یک سوم یا سود جستن از نمادهای رنگی روشن به جلب نگاه بیننده و تبدیل سوژه به نقطه کانونی جذابیت تصویر پرداخته است. اما در مواقعی که پس زمینه جالبی وجود ندارد یا اطراف سوژه را المان های حواس پرت کن پُر کرده اند می توان به تمهیدی برای حذف رقبای بصری اقدام کرد. در معنای عمومی عکس های محرمی دارای نشانه ثابت رنگ مشکی است و عکاس با تمرکز روی این موضوع از فضاهای مثبت و منفی عکس خود سعی کرده، بهره بگیرد. استفاده مناسب از کنتراست و قرار دادن سوژه های تیره در مقابل پس زمینه سفید و برعکس یا کنتراست بین رنگ های روشن و تیره را به تصویر کشیده است. بخش زیادی از این مجموعه عکاسی، سیاه و سفید است و خاصیتش این است که رنگ در توجه به بافت ها، خطوط، الگوها و تضادها در یک تصویر تداخل ایجاد نکند. علاوه بر این عکس سیاه و سفید و حذف رنگ در قاب هایی بر موضوع سوگ هم تاکید مضاعف ایجاد می کند و احساسات بیشتر و معنای عمیق تری را منتقل می کند. اگرچه سیاه و سفید واضح ترین نوع عکاسی تک رنگ است، اما تک رنگ استفاده از هر رنگ واحد در سراسر یک تصویر می باشد و عکاس در تک عکسی تغییرات مختلف رنگ قهوه ای را و با کاستن تعداد رنگ های تصویر به یک رنگ از حواس پرتی های بصری کاسته و سعی کرده صحنه را ساده کند. این نوع تصویر ارتباطات احساسی خاصی ایجاد می کند. یک نکته مهم و کمتر توجه شده به عکاسی محرم در توجه به ویژگی های منحصر به فرد معماری و شکل عزاداری منطقه جغرافیایی مشخص است. شکل قرارگیری عناصر انسانی در یک فضا (ریتم آن ها) در شهرهای مختلف متفاوت است. این نکته بصری بسیار مهمی است که شایسته است بیش از این مورد توجه قرار گیرد و از نظر عکاس این مجموعه دور نمانده است.
امیری متولد ۱۳۶۷، کارشناس ارشد نقاشی و نوازنده است. نمایشگاه های عکس، نقاشی، اینستالیشن و هنرهای تجسمی متعدد و راهیابی این آثار به جشنواره های مختلف، ساخت بیش از ١٠ فیلم کوتاه موفق و حدود ۴٠ ویدئو آرت که در جشنواره های منطقه ای و بین المللی فجر برایش عناوین برتر را به ارمغان آورده است، از فعالیت ها و موفقیت های هنری اوست. امیری در حال حاضر مراحل پایانی پیش تولید فیلم کوتاه “ماهی در باد” ، اثر اقتباسی از مجموعه داستانی با همین عنوان که نوشته حسین آتش پرور گنابادی نویسنده و منتقد برجسته کشور است را سپری می کند.
عصر گناباد
@asregonabad97
وب سایت
http://asregonabad.ir
@paigahkabarasre
https://eitaa.com/gonabad97