روز جهانی صلح (قسمت دوم )

امتیاز به این post

قسمت دوم👆
اما در لایه‌های عمیق و ژرف‌تر اندیشه، راه دیگری باز شده که تا‌کنون به‌معنای واقعی نه به آن پرداخته شده و نه سیاست‌ورزی به آن مجال بروز، ظهور و جولان داده است. تفکر و اندیشه‌ورزی انسان چه در گفت‌وگوهای مبتنی بر ادیان و چه در مکاتب فلسفی، بارها نسخه‌ای تجویز كرده‌ که دوای درد است. چاره درد در این نگاه، حاکمیت صالحان خرد‌ورز بر جامعه بشری است. آنان با پشتوانه تربیت، پرورش و نیروی حکمت عملی که ما‌حصل آن دل‌کندن از جاه و آمال غیر‌انسانی و ضد‌اخلاقی است، سرنوشت تمدن انسان را به‌سوی آرامش و صلح خواهند برد؛ چرا‌که این عقیده در آنان نهادینه شده که در سایه‌سار این آرام‌بودن است که کلیت انسان فرصت پرداختن به مسائل حیاتی و ضروری وجود را خواهد یافت؛ چه در نظر آنان این موضوع حیاتی، بندگی واقعی از نوع دینی باشد و چه تفکر و تأمل حقیقی فلسفی در مورد چیستی و هستی جهان که سؤال اساسی فلسفه‌ورزی است. به این قرار است که با گذشت این مدت طولانی از حیات بشر، هنوز به تعبیر دکارت «ننگ فلسفه» پایان نیافته است. شناخت حقیقی جهان و هستی آن ننگ فلسفه است که او از آن یاد می‌کند و پرده‌برداری از آن (‌آ‌لِتیا‌) می‌تواند نوری بتاباند که راه بود‌گی درست پیدا و پیامد آن جهان بی‌جنگ، نزاع و کشمکش باشد. در اندیشه فلسفی قرن‌ها قبل، افلاطون و سپس شاگردش ارسطو، راه نجات را حکومت فلاسفه بر جهان و آدمیان و آن را برتر از سلطه سیاست‌‌ورزان و حتی دموکراسی به‌انحراف‌رفته دانسته‌اند؛ اگر‌چه در بعد از صدور همین احکام، منکر آن نشده‌اند که این راه سختی است و شاید که امکان آن دشوار باشد و به‌ناچار مجبور به تن‌دادن به تسلط حاکمان سیاست‌ورز هستیم. البته که تأکید فلسفه همواره آن گروهی از آنها بوده که تحت آموزه‌های فلسفه و حکمت‌آموزی، خیر و غایت نیکبختی آدم را می‌طلبند. می‌شود نام آن را انتخاب خوب در نبود انتخاب برتر گذاشت. این اندیشه و تئوری بعدها بارها و بارها در مکاتب فلسفی از تفکر ایرانی _ اسلامی گرفته تا فلسفه مدرن، باز‌تکثیر شده است؛ اما هر بار متأسفانه با صدور هر حکم فلسفی، سیاست با بهره‌برداری غیر‌انسانی و تسلط‌گر از آن، بار ‌دیگر تفکری منجر به عناد، جنگ، دشمنی و ویرانگری از آن استخراج کرده‌ است؛ همان‌گونه که نظرات فلاسفه‌ای همچون مارکس، نیچه و هایدگر، دستاویز نگاه فاشیستی یا کمونیستی شد و آتش جنگ‌های خانمان‌سوز جهانی اول و دوم را شعله‌ور کرد و ماجرا و پیامدهای آن هنوز باقی است. برای برقراری صلح دائم جهانی، به اندازه کافی نظریه، ایده و راهکار ارائه و به بحث گذاشته شده است. اگر آدمی به‌معنای حقیقی به دنبال آن است، باید با نگاهی از نو به آنها، نگاهی که عاری از خود‌خواهی و خواستن قدرت شده است، به تفکر بنیادی درباره آنها و پیامدشان که صلح و دوستی است، بپردازد. این پرداختن می‌تواند بر پایه آموزش و طلب فردی یا گروهی و جامعه‌ای، دست چپی یا راستی باشد؛ اما باید که حقیقی و به انگیزه خواستن و عاشقی خروج از چرخه معیوب تکرار جنگ و صلح باشد. این‌گونه شاید روزی به نام «روز جهانی صلح» حقیقتا بر‌پا و جشن گرفته شود. به امید آن روز نیک…
مجتبی تجلی

عصر گناباد
@asregonabad97
وب سایت
http://asregonabad.ir
@paigahkabarasre
https://eitaa.com/gonabad97

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *